اسمانی ها

فقط خدا

اسمانی ها

فقط خدا

امام رضا علیه السلام


السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام)

زن کلاس بالا و لطف آقا علی بن موسی الرضا (علیه السلام)

این قسمت کلیک کنین لطفا

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحشرنا  معهم واهلک اعدائهم اجمعین

الهی بحق عمه ی سادات «عجل لولیک الفرج»

یا زهرا سلام الله علیها






مهدی جان بیا


السلام علیک یا ابا صالح المهدی

مستی نه از پیاله نه از خـــم شروع شد

از جــــاده سه ‌شنبه شب قم شروع شد


آیینــه خیـــره شد به من و من به‌ آینــــه

آن قدر خیــــره شد که تبسم شروع شد


خورشید ذره‌ بین به تمـــاشای من گرفت

آن گاه آتـــــش از دل هیــزم شـــروع شد


وقتی نسیــم آه من از شیشه‌هــا گذشت

بــی تابـــی مــــزارع گنــــدم شـــروع شد


مــوج عــذاب یا شـــب گــــرداب، هیــچ یک

دریــــا دلــش گـرفت و تـلاطــم شروع شد


از فــال دست خــود چه بگویم که ماجرا

از ربنـــــای رکعــــــت دوم شـــروع شــد


در سجـــده توبه کردم و پایان گرفت کـــار

تـا گفــتم السّلام عـلـیـکــم ... شــروع شد

 

 **  فاضــــل نظــــری  **

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحشرنا  معهم واهلک اعدائهم اجمعین

الهی بحق عمه ی سادات «عجل لولیک الفرج»
یا زهرا سلام الله علیها

خدا



پس از آفرینش آدم، خدا گفت به او: نازنینم آدم….

با تو رازی دارم!..
اندکی پیشترآی ..
آدم آرام و نجیب ، آمد پیش !!.
… زیر چشمی به خدا می نگریست !..
محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست .
نازنینم آدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!..
یاد من باش … که بس تنهایم !!.
بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !!
به خدا گفت :
من به اندازه ی ….
من به اندازه ی گلهای بهشت …..نه …
به اندازه عرش ..نه ….نه
من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !!
آدم ،.. کوله اش را بر داشت
خسته و سخت قدم بر می داشت !…
راهی ظلمت پر شور زمین ..
زیر لبهای خدا باز شنید ،…
نازنینم آدم !… نه به اندازه ی تنهایی من …
نه به اندازه ی عرش… نه به اندازه ی گلهای بهشت !…
که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!!! نازنینم آدم….نبری از یادم….

ماه خدا


وعده های غذایی ام

کمی جابه جا شده والا

تا روزه داری
بسیار فاصله است. . .