آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف
چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف
هر چه اینجا هست چشمان مرا خون کرده استرنگ این دیوار خانه یک طرف، در یک طرف
گاه دلخون توئیم و گاه دلخون پدروای بابا یک طرف ای وای مادر یک طرف
از کنار تو که می آید به خانه ناگهانبر سر زانو می افتد مرد خیبر یک طرف
من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنمغصه تو یک طرف داغ برادر یک طرف
مثل آنروزی که افتادی می افتد بر زمینپیکر من یک طرف او یک طرف سر یک طرف
من دو بوسه می زنم جای تو و جای خودمزیر گردن یک طرف رگهای حنجر یک طرف
وای از آن لحظه که باید بنگرمسر ز روی نیزه افتاده، پیکر یک طرف
وای از آن لحظه که می ریزند بین خیمه هاگوشواره یک طرف خلخال و معجر یک طرف
السلام علیک یا فاطمه زهرا