اسمانی ها

فقط خدا

اسمانی ها

فقط خدا

سرقولش ماند


*******************************

*به مادرقول داده بود حتما برمی گرده ،*

*وقتی مادر تن بی سر فرزندش را دید*

*لبخند تلخی زد و گفت :*

*"پسرم سرش میرفت قولش نمیرفت."*

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.