اسمانی ها

فقط خدا

اسمانی ها

فقط خدا

ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺍﺳﺖ.



ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺍﺳﺖ.
ﮔﻞ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺷﺖ!
ﮔﻞ ﻧﮑﺎﺭﯼ؛ 
ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ ...

ﺯﺣﻤﺖ ﮐﺎﺷﺘﻦ ﯾﮏ ﮔﻞ ﺳﺮﺥ ...
ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺯﺣﻤﺖ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺮﺯﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﻠﻒ ﺍﺳﺖ!

ﮔﻞ ﺑﮑﺎﺭﯾﻢ؛ ﺯﯾﺎﺩ!
ﺗﺎ ﻣﺠﺎﻝ ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ، ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻧﺸﻮﺩ.

ﺑﯽ ﮔﻞ ﺁﺭﺍﯾﯽ ﺫﻫﻦ،
ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻢ، ﻫﺮﮔﺰ
ﺁﺩﻡ، ﺁﺩﻡ ﻧﺸﻮﺩ ...

یا حسین


نزدیک مغرب است خدایا چه می شود ؟

کشتی شکست خورده دریا چه می شود ؟

از لاله های خون جراحات زخم عشق

مقتل ز عمق فاجعه « دریاچه » می شود ؟



تا خیمه‌ی تقرّب تو پر کشیده ایم

تو نور محض و ما ز تبار سپیده ایم

آقا اگر «مَصارِعُ عُشّاق» کربلاست

در عاشقی به منزل آخر رسیده ایم



گودال بود و غربت بی انتهای من

شد خیمه گاه مروه و مقتل صفای من

از بسکه ازدحام در آنجا زیاد بود

جایی نبود کشته ی بی سر ؛ برای من

یک خنجر شکسته چرا بوسه می زند

بر روی حنجر تو برادر به جای من

یک نیزه آمد و سخنت را برید و رفت

یک کعب نی رسید به داد صدای من

پیراهن تن تو پر از رد پا شده است ....

یا اشتباه میکند این چشم های من ؟

با تازیانه ها بدنم خوب آشناست

من را زدند پیش تو ای آشنای من

دیدند بی کسیم به ما طعنه ها زدند

مانند مادر تو مرا بی هوا زدند


دیوار غصه بر سرم  آوار  شد حسین

تاریخ رنج فاطمه  تکرار  شد حسین

آییـنه صــداقت   قلب    تمام   شهر

مجروح تازیانه  زنــگار   شد  حسین

دیدم که دست بیعتشان بین آستین


یک شب مهلت برای راز و نیاز


پس حضرت عباس ( علیه السلام ) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و ازآنها شب عاشورا را برای نماز وعبادت مهلت خواست عمربن سعد درموافقت با این درخواست مردد بود وسرانجام ازلشکریان خود پرسید که : چه باید کرد ؟
عمروبن حجاج گفت : سبحان الله اگراهل دیلم ( کنایه ازمردم بیگانه ) و کفارازتو چنین تقاضائی می کردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی.

قیس بن اشعث گفت : درخواست آنها را اجابت کن بجان خودم سوگند که آنها صبح فردا با توخواهند جنگید .

ابن سعد گفت : بخدا سوگند که اگربدانم چنین کنندهرگز با درخواست آنها موافقت نکنم .

و عاقبت فرستاده ابن سعد به نزد حضرت عباس بن علی ( علیه السلام ) آمد و گفت : ما به شما تا فردا مهلت می دهیم اگرتسلیم شدید شما را به نزد عبیدالله بن زیاد خواهیم فرستاد واگر سرباززدید ، دست ازشما برنخواهیم داشت .

علی رضا


علی پسر چهار ساله شهید احمدی روشن هنوز از شهادت بابا خبر ندارد

علی پسر چهار ساله شهید احمدی روشن هنوز از شهادت بابا خبر ندارد

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/18638/A/13901029_0518638.jpg

حواشی دیدار رهبرانقلاب با خانواده شهید مصطفی احمدی روشن

سرم را تکیه داده بودم به شیشه‌ی ماشینی که از لابه‌لای اتومبیل‌های توی خیابان به سرعت می‌رفت تا به موقع برسیم خانه‌ی مصطفی؛ به موقع یعنی زودتر از رهبر انقلاب.

مصطفی سر جمع 7 ماه و 7 روز بزرگتر از من بود و  پسرش هم تقریباً هم‌سن دخترم. فکر کردم به اینکه اگر اتفاقی – مثلاً تصادف- برایم پیش بیاید حال خانواده‌ام چطور خواهد شد؛ پدر، مادر، همسر، دخترم، برادرها و بقیه. از روی محبت، هیچ دلم نخواست که تصورشان بکنم؛ ولی چند دقیقه‌ی بعد قرار بود برسم به خانه‌ی جوانی هم‌ریش و هم‌سن‌وسال خودم که اتفاقی برایش افتاده و حال خانواده‌اش را تصویر کنم. خانواده‌ای که دیگر او را نخواهند دید. 

ادامه مطلب ...

امام رضا علیه السلام


السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام)

زن کلاس بالا و لطف آقا علی بن موسی الرضا (علیه السلام)

این قسمت کلیک کنین لطفا

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحشرنا  معهم واهلک اعدائهم اجمعین

الهی بحق عمه ی سادات «عجل لولیک الفرج»

یا زهرا سلام الله علیها






مهدی جان بیا


السلام علیک یا ابا صالح المهدی

مستی نه از پیاله نه از خـــم شروع شد

از جــــاده سه ‌شنبه شب قم شروع شد


آیینــه خیـــره شد به من و من به‌ آینــــه

آن قدر خیــــره شد که تبسم شروع شد


خورشید ذره‌ بین به تمـــاشای من گرفت

آن گاه آتـــــش از دل هیــزم شـــروع شد


وقتی نسیــم آه من از شیشه‌هــا گذشت

بــی تابـــی مــــزارع گنــــدم شـــروع شد


مــوج عــذاب یا شـــب گــــرداب، هیــچ یک

دریــــا دلــش گـرفت و تـلاطــم شروع شد


از فــال دست خــود چه بگویم که ماجرا

از ربنـــــای رکعــــــت دوم شـــروع شــد


در سجـــده توبه کردم و پایان گرفت کـــار

تـا گفــتم السّلام عـلـیـکــم ... شــروع شد

 

 **  فاضــــل نظــــری  **

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحشرنا  معهم واهلک اعدائهم اجمعین

الهی بحق عمه ی سادات «عجل لولیک الفرج»
یا زهرا سلام الله علیها

خدا



پس از آفرینش آدم، خدا گفت به او: نازنینم آدم….

با تو رازی دارم!..
اندکی پیشترآی ..
آدم آرام و نجیب ، آمد پیش !!.
… زیر چشمی به خدا می نگریست !..
محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست .
نازنینم آدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!..
یاد من باش … که بس تنهایم !!.
بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !!
به خدا گفت :
من به اندازه ی ….
من به اندازه ی گلهای بهشت …..نه …
به اندازه عرش ..نه ….نه
من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !!
آدم ،.. کوله اش را بر داشت
خسته و سخت قدم بر می داشت !…
راهی ظلمت پر شور زمین ..
زیر لبهای خدا باز شنید ،…
نازنینم آدم !… نه به اندازه ی تنهایی من …
نه به اندازه ی عرش… نه به اندازه ی گلهای بهشت !…
که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!!! نازنینم آدم….نبری از یادم….

دیدار یاس


      اقا جان سوالی ساده دارم از حضورت 

                            که ایا زنده ام وقت ظهورت؟

                             اگر تو امدی من مرده بودم 

                              اسیر سال و ماه و هفته بودم

                              دعا کن دوباره جان بگیرم 

                              بیایم در حضور تو بمیرم

           ....برای تعجیل در فرجشون صلوات....


خدا جونم میشه ......



ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻣﻦ ﺑﻐﺾ ﮐﻨﻢ ،
ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﯽ :” ﻣﮕﺮ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﻐﺾ ﮐﻨﯽ ؟ ”
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﻢ: ” ﺧــــُـــﺪﺍﯾﺎ ؟ ”
ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﯽ : ” ﺟﺎﻥِ ﺩﻟﻢ…؟
می شود ؟؟؟

کعبه


یامی از سوی حضرت غفور به تمامی بندگان:



روی پرده خانه کعبه این آیه از قران حک شده


نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ


بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم


ایینه ی قبله نما


پسر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا حسن عسکرى (ع)
آینه ی قبله نما یا حسن عسکرى (ع)

—–

میلاد یازدهمین امام، و سیزدهمین کشتی نجات آقا امام حسن عسکرى (ع) بر شما مبارک باد.

imam hassan askari birthday اس ام اس ولادت امام حسن عسکری (ع)