اسمانی ها

فقط خدا

اسمانی ها

فقط خدا

بابای من



بابای من زنــده است
فقــط
بعد از جبهه رفتنش
در یــک قاب عکس
تاقچه نشیــن شد ... 

علی رضا


علی پسر چهار ساله شهید احمدی روشن هنوز از شهادت بابا خبر ندارد

علی پسر چهار ساله شهید احمدی روشن هنوز از شهادت بابا خبر ندارد

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/18638/A/13901029_0518638.jpg

حواشی دیدار رهبرانقلاب با خانواده شهید مصطفی احمدی روشن

سرم را تکیه داده بودم به شیشه‌ی ماشینی که از لابه‌لای اتومبیل‌های توی خیابان به سرعت می‌رفت تا به موقع برسیم خانه‌ی مصطفی؛ به موقع یعنی زودتر از رهبر انقلاب.

مصطفی سر جمع 7 ماه و 7 روز بزرگتر از من بود و  پسرش هم تقریباً هم‌سن دخترم. فکر کردم به اینکه اگر اتفاقی – مثلاً تصادف- برایم پیش بیاید حال خانواده‌ام چطور خواهد شد؛ پدر، مادر، همسر، دخترم، برادرها و بقیه. از روی محبت، هیچ دلم نخواست که تصورشان بکنم؛ ولی چند دقیقه‌ی بعد قرار بود برسم به خانه‌ی جوانی هم‌ریش و هم‌سن‌وسال خودم که اتفاقی برایش افتاده و حال خانواده‌اش را تصویر کنم. خانواده‌ای که دیگر او را نخواهند دید. 

ادامه مطلب ...

شهید


شهید ای آسمان پاک مستی
شهید ای کهکشان ملک هستی
شهید ای دلبر دلداده ی دوست
شهید ای آشنای هر چه نیکوست
شهید ای فخر میدان دو عالم
تویی محو جمال نور خاتم
شما ای مالکان ملک عرفان
شما ای مصلحان نسل انسان
شما ای منجیان آسمانی
شما ای واژه های جاودانی

به ما فصل شهادت را نگویید
ز دست ما شقایق را مبویید
که ما در وادی متروک ماندیم
اسیر هر هوس مملوک ماندیم
که ما مرغ اسیر این دیاریم
به روز بی کسی یاری نداریم
نگاهی از سر اخلاص ما را
سبکبالان وفاداران خدا را
چو با عشق شما هم راز گردیم
پس از مردن ز نو آغاز گردیم
به شهر روضه ی رضوان رسیدید

و عطر عاشقی در ما دمیدید
خوشا جانی که مجنون شما شد
خوشا روحی که زین جا تا سما شد
...
سیف اله باقریها

ارمیتا دختر خوب بابا

                                                                                                                                                               
 «آرمیتا چند وقت پیش می‌گفت خواب بابا را دیدم. ما در پمپ بنزین بودیم؛ یک تانک پشت سر ما بود و یک کامیون جلوی ما ایستاده بود. آن تانک به کامیون شلیک کرد و راننده کامیون از داخل آن به بیرون پرت شد.» این روایت همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد از این روزهای آرمیتاست؛ دختر معصومی که یک سال پیش، پدرش را تقدیم پیشرفت و سربلندی ایران عزیز کرد.
 
به گزارش رجانیوز، حضور رهبر معظم انقلاب در خانه شهید داریوش رضایی‌نژاد و دیدار با خانواده ایشان یک تفاوت اساسی با سایر دیدارهای ایشان از خانواده شهدای هسته‌ای داشت و آن، حضور دختر زیبا و بامزه شهید رضایی‌نژاد در این دیدار و تعامل پدرانه رهبر انقلاب با او بود؛ تا جایی که «آرمیتا» به «آقا»، بادام‌زمینی تعارف کرد و برای ایشان نقاشی کشید و آیت‌الله خامنه‌ای هم حدیثی را در تایید موهای بلند و زیبای این دختر شهید روایت کردند.
 
این دیدار به دلیل بازی‌های کودکانه آرمیتا و حس پدرانه رهبر انقلاب نسبت به این دختر شهید، بازتاب بسیاری در میان مردم داشت و حتی رسانه‌های غربی نیز به آن پرداختند.
 
مستند تلویزیونی «آرمیتا مثل پری» که به‌مناسبت اولین سالگرد شهادت داریوش رضایی‌نژاد از شهدای عرصه علمی کشور تهیه شده است، دیشب بعد از خبر ۲۱ از شبکه اول سیما پخش شد که استقبال گسترده مردم را در پی داشت. این مستند مروری به زندگی شهید رضایی‌نژاد و پیوند عاطفی فرزند شهید با رهبر معظم انقلاب اسلامی داشته است. رجانیوز به مناسبت سالگرد شهادت این شهید، مستند «آرمیتا مثل پری» را منتشر می کند.
 

پسرم



این عصای پیری پدر است.....
پسرم *عزیز دلم**قرار بود عصای پیریم باشی
 

زلال


49.gif49.gif49.gif

بعضی ها حیف اند که تو این دنیا بمونن
حیف اند که گرد و غبار دنیا وجود آسمونی شونو فرا بگیره ….
بعضی ها انقدر که زلال اند به این دنیا
تعلق ندارن … اونها مثل چشمه اند …..
و خدا اونها رو می بره واسه خودش ….
و چقدر زیباست در آغوش خدا و محبوب
آرام گرفتن…. با ش ه ا د ت ……
اللهم ارزقنا ….


49.gif49.gif49.gif

شهید



در روز تبادل پیکر شهدا، یکی از شهدایی که عراقی‌ها کشف کرده بودند،
 هویتش معلوم نبود...
سردار باقرزاده پرسید: از کجا می‌گویید این شهید ایرانی است؟
پاسخ عراقی‌ها جگرمان را حال آورد...
ژنرال بعثی گفت: همراه این شهید پارچه قرمزرنگی بود که
روی آن نوشته شده «یا حسین شهید». از این پارچه
مشخص شد که ایرانی است!
بله، حتی دشمن هم ما را با عشقمان به حسین(ع) می‌شناسد...
ما زنده به عشقیم که با عشق بمیریم
صد مرتبه از عشق تو مردیم و نمردیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

بخدا گفتم:



بخدا گفتم: " بیا جهان را قسمت کنیم،

آسمون واسه من ابراش مال تو، دریا

مال من موجش مال تو، ماه مال من خورشید مال تو ... ".

خدا خندید و گفت: " بندگی کن، همه دنیا مال

تو ... من هم مال تو ... "

(حسین پناهی )

در رثای حاج احمد

چهاردهم تیرماه هر سال یادآور یکی از تلخ ترین حوادث تاریخ انقلاب و دفاع مقدس می باشد . روزی که در آن سردار سپاه اسلام حاج احمد متوسلیان و سه تن از
همرزمانش در لبنان به اسارت مزدوران رژیم صهیونیستی در آمدند و تاکنون اخبار ضد و نقیضی از سرنوشت این عزیزان منتشر شده که امیدواریم خبر زنده بودن و در اسارت
بودنشان درست باشد و خاج احمد و یارانش روزی به میهن اسلامی برگردند .

در این مجال فرصت را غنیمت شمرده ضمن آرزوی سلامتی برای حاج احمد متوسلیان شعری حماسی و طوفانی از شاعر بسیجی زنده یاد «محمدرضا آقاسی» را تقدیم
شما عزیزان می نماییم .

«گر کشته و گر اسیری ای احمد !

 

در خاطر من نمیری ای احمد !

 


تا چرخ به دور خویش می‌چرخد

 

بر مصر دلم امیری ای احمد !

 

ای یک تنه از هزاران افزون‌تر !

 

اسب تو ز صد سوار افزون‌تر !

 

از ناله‌ی هر چه لاله، دل‌ خون‌تر

 

آلاله‌ی از بهار افزون‌تر !

 

ای با نفس امام خو کرده !

 

زان رایحه کسب آبرو کرده

 

سرمست ز باده‌ی کلام او

 

توفیق شهادت آرزو کرده

 

یک قوم تو را شهید می‌خوانند

 

یک قوم تو را اسیر می‌دانند

 

اما چه کنم؟ که ناجوانمردان

 

تصویر تو را ز خویش می‌رانند

 

ای بلبل در چمن نگنجیده !

 

ای یوسف در وطن نگنجیده !

 

ای نور دو چشم پیر کنعانی !

 

زندانی در بدن نگنجیده !

 

تو کیستی؟ آن که نور نوشیده

 

پیراهنی از حضور پوشیده

 

تندیسه‌ی غیرت و جوانمردی

 

بر ظلمت شام غم خروشیده

 

من کیستم؟ آن که در وطن مانده

 

در بند حجاب خویشتن مانده

 

چشمی به در امید خشکیده

 

در حسرت بوی پیرهن مانده

 

ای زمزم کوثری! مرا دریاب

 

وی پنجه‌ی حیدری! مرا دریاب

 

دستان من هر تپش عطش دارد

 

وی لطف برادری! مرا دریاب

 

دریاب که بی‌تو سخت درماندم

 

در مصر غم تو در به درماندم

 

از پیرهنت حوالتی بفرست

 

بی‌برگ عبور، پشت در ماندم

 

ای جبهه به خاک جبهه‌ها سوده

 

در معرکه‌ها دمی نیاسوده

 

وی اسوه استقامت و ایثار

 

در مصر شکنجه‌ها نفرسوده

 

ای گمشده‌ی حصار پیچیده

 

وی ماه به شام تار پیچیده !

 

دستان کدام فتنه رویت را

 

در هاله‌ای از غبار پیچیده»


خانمی که از یه مرد! داری عکس میگیری»

خانمی که از یه مرد! داری عکس میگیری»
نگاه کن...
به زمین
روی خون فرزندش ایست