اسمانی ها

فقط خدا

اسمانی ها

فقط خدا

کوفیان


زمانه‌ی عجیبی است.

برخی امام گذشته را عاشقند،

نه امام حاضر را! می‌دانی چرا؟

امام گذشته را هرگونه که

بخواهند تفسیر می‌کنند،

اما امام حاضر را باید فرمان ببرند! و

کوفیان، عاشورا را این‌گونه رقم زدند!

محرم حسینی

از دشت پربلا و مکانش که بگذریم
از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم

یک راست می رسیم به طفل سه ساله ای
از انحنای قد کمانش که بگذریم

از گم شدن میان بیابان کربلا
یا از به لب رسیدن جانش که بگذریم

تازه به زخم های کف پاش می رسیم
از زخم های گوش و دهانش که بگذریم

حتی زنان شام به حالش گریستند
از حال عمه ی نگرانش که بگذریم

خیلی نگاه حرمله آزار می دهد
از خاطرات تیر و کمانش که بگذریم

با روضه ی کشیده ی گوشش چه می کنند
از گوشواره های گرانش که بگذریم

دروازه کودکان بدی داشت لااقل
از ازدحام پیر و جوانش که بگذریم

در مجلس یزید زبانش گرفته بود
از حرف های سخت و بیانش که بگذریم

حالا به گریه کردن غساله می رسیم
از دستهای زجر و توانش که بگذریم...

( السلام علیک یا بنت الحسین علیه السلام )

برگرفته از سایت عقیق

ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺍﺳﺖ.



ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺍﺳﺖ.
ﮔﻞ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺷﺖ!
ﮔﻞ ﻧﮑﺎﺭﯼ؛ 
ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ ...

ﺯﺣﻤﺖ ﮐﺎﺷﺘﻦ ﯾﮏ ﮔﻞ ﺳﺮﺥ ...
ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺯﺣﻤﺖ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺮﺯﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﻠﻒ ﺍﺳﺖ!

ﮔﻞ ﺑﮑﺎﺭﯾﻢ؛ ﺯﯾﺎﺩ!
ﺗﺎ ﻣﺠﺎﻝ ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ، ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻧﺸﻮﺩ.

ﺑﯽ ﮔﻞ ﺁﺭﺍﯾﯽ ﺫﻫﻦ،
ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻢ، ﻫﺮﮔﺰ
ﺁﺩﻡ، ﺁﺩﻡ ﻧﺸﻮﺩ ...

کدامین مسیر


♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙

یک تار موست...
فاصله بین خوب و بد...
زشت و زیبا...
دوست و دشمن...
شرک و توحید...
بهشت و جهنم...

بصیرت میخواهد
که بدانیم
در کدامین مسیر قدم می گذاریم.....


♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙


رهبرم




هر کس ز ولایت و ولیّ دور شود
همسایه ی دشمن است و منفور شود!
پروانه صفت، گِرد ِعلی میگردیم
تا دیده ی هر فتنه گری کور شود!

اللهم احفظ قائدنا . .

یا حسین


نزدیک مغرب است خدایا چه می شود ؟

کشتی شکست خورده دریا چه می شود ؟

از لاله های خون جراحات زخم عشق

مقتل ز عمق فاجعه « دریاچه » می شود ؟



تا خیمه‌ی تقرّب تو پر کشیده ایم

تو نور محض و ما ز تبار سپیده ایم

آقا اگر «مَصارِعُ عُشّاق» کربلاست

در عاشقی به منزل آخر رسیده ایم



گودال بود و غربت بی انتهای من

شد خیمه گاه مروه و مقتل صفای من

از بسکه ازدحام در آنجا زیاد بود

جایی نبود کشته ی بی سر ؛ برای من

یک خنجر شکسته چرا بوسه می زند

بر روی حنجر تو برادر به جای من

یک نیزه آمد و سخنت را برید و رفت

یک کعب نی رسید به داد صدای من

پیراهن تن تو پر از رد پا شده است ....

یا اشتباه میکند این چشم های من ؟

با تازیانه ها بدنم خوب آشناست

من را زدند پیش تو ای آشنای من

دیدند بی کسیم به ما طعنه ها زدند

مانند مادر تو مرا بی هوا زدند


دیوار غصه بر سرم  آوار  شد حسین

تاریخ رنج فاطمه  تکرار  شد حسین

آییـنه صــداقت   قلب    تمام   شهر

مجروح تازیانه  زنــگار   شد  حسین

دیدم که دست بیعتشان بین آستین


یک شب مهلت برای راز و نیاز


پس حضرت عباس ( علیه السلام ) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و ازآنها شب عاشورا را برای نماز وعبادت مهلت خواست عمربن سعد درموافقت با این درخواست مردد بود وسرانجام ازلشکریان خود پرسید که : چه باید کرد ؟
عمروبن حجاج گفت : سبحان الله اگراهل دیلم ( کنایه ازمردم بیگانه ) و کفارازتو چنین تقاضائی می کردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی.

قیس بن اشعث گفت : درخواست آنها را اجابت کن بجان خودم سوگند که آنها صبح فردا با توخواهند جنگید .

ابن سعد گفت : بخدا سوگند که اگربدانم چنین کنندهرگز با درخواست آنها موافقت نکنم .

و عاقبت فرستاده ابن سعد به نزد حضرت عباس بن علی ( علیه السلام ) آمد و گفت : ما به شما تا فردا مهلت می دهیم اگرتسلیم شدید شما را به نزد عبیدالله بن زیاد خواهیم فرستاد واگر سرباززدید ، دست ازشما برنخواهیم داشت .

دوست شیشه ای ما

از لاله های سرخ از آفتاب عشق این خاک روشنه
قلب تموم ما با دوست شیشه ای با دشمن آهنه
نســـل جــوون مــا پیــــروز جنـــگ شــــد
پــــیروز هــر نبــــرد هــر قــله ای که دیــد
راهـــی شــد و رســید،دنیــارو دوره کــرد
حـــالا میخــــوان کـه مـا از یــادمــون بره
یاد ستــــــــاره ها یاد ستــــــاره ها
هرچی میخوان میگن،هرچی میگن میخوان
این ماهـــــواره ها این ماهــــــواره ها
از خاطر ما خاطرات رو دشمن نمیتونه بگیره
هر مــوج یک دژخیمه اما تو آسمونه ما اسیره
یک روز یک شبه از اعتقادمون میخوان که بگذریم
هی قصــــه می‌بافـــن تا یــادمون بره باهم بـــرادریم
سبـــز و سفیـــــد و ســــرخ لبخنـــــد می زنیــــم
ما صـــــاف و ســـــاده ایم
از غــــرب تا به شـــــرق جنوب تا شمـــــال
یک خـــــانــــواده ایم
راهــــــی که مــا میـــریم راه رهــــا شــدن
راه رسیدنه تهدید میشـــه و لبخنـــد میـــزنه
این کشور منـــــه
ایـــــــــــــــــــران
بـــــالاتـــــــرین صـــــدا تــــو اوج ازدحـــام
سوز دعــــای مــــا سختــــی ایــــن روزاست
بامـــــا نمیمـــــــونه فردا بـــــــرای ماست
از خاطر ما خاطرات و دشمن نمیتونه بگیره
هر موج یک دشخیمه اما تو آسمون ما اسیره

بصیرت......




به  رسول الله گفتند:

خدارا قبول داریم ولی تو را نه

به امیرالمومنین گفتند:

رسول الله را قبول داریم ولی تو را نه

به امام خمینی گفتند:

امام زمان عج الله را قبول داریم

ولی تو را نه

به سیدعلی اقا میگویند:

امام خمینی را قبول داریم

ولی تو را نه

بی بصیرتها همیشه یک قدم عقب ترند



پیامبر(ص)


پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم:
چـهار کسند کـه غیبت کردن از آنها غـیبت نیست :
"فاسقى که فسق خودرا آشکارمی‏سازد"،
"پیشواى دروغگویى که اگر خوبى کنى،تشکر نمی‏کند و
 اگر بدى کنى،نمی‏بخشد"،
"کسانى که از سر خنده و شوخى فحش مادر می‏دهند"
و "کسى که از جماعت مسلمانان کناره گیرد
 و بر امّت من عیب گیرد و به روى آنها شمشیر کشد".
الأنوار،ج 75، ص 261، ح 64 - منتخب میزان الحکمة، ص 438)
جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

نماز


آیت اللہ مجتهدی:پس روزگارے مے آید کہ
 مردم شکم هایشان خدایشان است،
موقع نماز و وقت نماز بہ دنبال شکم هستند.
الان نانوایے ها و رستوران ها چہ خبر است؟
 در خانہ ها بعضے در حال ناهار خوردن
هستند و فکر نماز نیستند.کسانے کہ نماز را
در اول وقت نمے خوانند نماز آنها را نفرین مے کند
و مے گوید خدا تو را ضایع و خراب کندهمان طور کہ
 تو مرا ضایع و خراب کردی.بہ همین خاطر هم هست
 کہ این گونہ افراد همیشہ گرفتار هستند و
مے گویندآقا من هر کار مے کنیم نمے شود
این کار، آن کار. این براے این است کہ نماز
اول وقت نمے خوانے و پدر و مادر از دست تو
 ناراضے هستند.از ملا مے پرسند: چرا هر کار
 مے کنیم کارمان بہ سامان نمے شود؟]در جواب گفت
[ براے اینکہ نماز اول وقت نمے خوانے و نماز هم
 نفرین تان مے کند.استاد ما مرحوم آقاے برهان 65
 سال پیش بر روے منبر مے گفت و من هنوز یادم
 هست کہ مے فرمود: آن کسے کہ نماز مغرب را
 آن قدر دیر بخواند کہ آسمان پر از ستارہ
شود چنین کسے ملعون است.

بابای من



بابای من زنــده است
فقــط
بعد از جبهه رفتنش
در یــک قاب عکس
تاقچه نشیــن شد ... 

رهبرم


دوست داشتن رهبری در وجود همه افراد از کوچیک تا بزرگ وجوددارد و همه دوست داران رهبری یاوران ولایت محسوب می شوند . وشما کاربرمحترم نیز جزو یاوران ولایت هستید .امیدوارم در پرتو الطاف خداوندی وبا رهنمودهای امام خامنه ای همیشه ودر همه اوقات پیروز و سربلند باشید.

علی رضا


علی پسر چهار ساله شهید احمدی روشن هنوز از شهادت بابا خبر ندارد

علی پسر چهار ساله شهید احمدی روشن هنوز از شهادت بابا خبر ندارد

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/18638/A/13901029_0518638.jpg

حواشی دیدار رهبرانقلاب با خانواده شهید مصطفی احمدی روشن

سرم را تکیه داده بودم به شیشه‌ی ماشینی که از لابه‌لای اتومبیل‌های توی خیابان به سرعت می‌رفت تا به موقع برسیم خانه‌ی مصطفی؛ به موقع یعنی زودتر از رهبر انقلاب.

مصطفی سر جمع 7 ماه و 7 روز بزرگتر از من بود و  پسرش هم تقریباً هم‌سن دخترم. فکر کردم به اینکه اگر اتفاقی – مثلاً تصادف- برایم پیش بیاید حال خانواده‌ام چطور خواهد شد؛ پدر، مادر، همسر، دخترم، برادرها و بقیه. از روی محبت، هیچ دلم نخواست که تصورشان بکنم؛ ولی چند دقیقه‌ی بعد قرار بود برسم به خانه‌ی جوانی هم‌ریش و هم‌سن‌وسال خودم که اتفاقی برایش افتاده و حال خانواده‌اش را تصویر کنم. خانواده‌ای که دیگر او را نخواهند دید. 

ادامه مطلب ...

یا ابو الفضل



 

یا ابوالفضل :
آموخته ایم از تو وفاداری را خون تو نوشت معنی یاری را
ای کاش که آب کربلا می آموخت آن روز زچشمت آبرو داری را ...

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

به یکتایی قسم یکتا است عباس امیر کشور دلها است عباس
اگر چه زاده ام البنین است و لیکن مادرش زهرا است عباس

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


یادم زوفای اشجع الناس اید وز چشم ترم سوده ی الماس اید
اید به جهان اگر اگر حسین دگری هیهات برادری چو عباس اید

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

ای قدوقامت تو معنی قدقامت من ایکه الهام عبادت زوجودت گیرم
کربلا کعبه عشق است منم دراحرام شددراین قبله عشاق دوتاتقسیرم
دست من خوردبه ابی که نصیب تو نشد چشم من دیددراین اب روان تصویرم
باید این دیده ودستها بدهم قربانی تاکه تکمیل شود حج من وتقدیرم

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

با خدا عباس وقتی دست داد . . . هر دو دست خویش را از دست داد

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

آهای عطر گل یاس آهای خدای احساس - تموم زندگیم فدای یک نگاه عباس

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

دلم مست و لبم مست و سرم مست بخون ای دل که صبرم رفته از دست
بخون ای دل محرم اومد از راه بخون اجر تو با عباس بی دست